-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 آه کز اهل محبت اثری پیدا نیست زآنهمه سوخته جانان شرری پیدا نیست
2 نه ز آغاز خبر دارم و نه از انجام منزل دور مرا پا و سری پیدا نیست
3 لاله ها را ز سر داغ سیاهی برخاست شب ما سوختگان را سحری پیدا نیست
4 یوسف از چاه برون آمد و عنقا از قاف از دل گمشده ما اثری پیدا نیست
5 مگر از روزنه دل نفسی راست کنیم ورنه زین خانه تاریک دری پیدا نیست
6 بجز از آبله پا که کنندش پامال در همه روی زمین دیده وری پیدا نیست
7 ز اهل دل آنچه به جا مانده زبان لاف است همه برگ است بر این نخل بری پیدا نیست
8 بر میاور ز صدف گوهر خود را صائب که درین دایره صاحب نظری پیدا نیست