1 ای خدنگ آه کوتاهی مکن در کین چرخ چشمه های خون روان کن از دل سنگین چرخ
2 شعله سودا سزاوار سر پرشور ماست آتش خورشید خواهد مجمر زرین چرخ
3 تیغ و جام می به کف بیرون خرامید آفتاب تا شود روشن که همدست است مهر و کین چرخ
4 قسمت شب زنده داران می شود انوار فیض نافه اندازد دل شب آهوی مشکین چرخ
5 با مسیحای مجرد زیر یک پیراهن است چون نسوزد شمع مهر و ماه بر بالین چرخ؟
6 مو بر اندامش زبان مار و افعی می شود از ستاره هر که را دندان نماید کین چرخ
7 با زبان گندمین خود قناعت کرده ایم نیست ما را چشم رزق از خوشه پروین چرخ