به تن علاقه ندارد روان از صائب تبریزی غزل 6346

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

به تن علاقه ندارد روان ساده من

1 به تن علاقه ندارد روان ساده من برنده است چو تیغ آب ایستاده من

2 مرا به شیشه کند چون سپهر مینایی؟ که خشت از سر خم کند جوش باده من

3 کشاکش رگ جان من اختیاری نیست چو موج در کف دریا بود اراده من

4 مرا به دانش رسمی مبر ز راه، که نیست رقم پذیر چو آیینه لوح ساده من

5 امید هست کند راست قد فتاده چرخ ترحم است به طاق دل اوفتاده من

6 بود فضولی مهمان ز میزبان کریم متاب روی خود از خواهش زیاده من

7 حریف چین جبین تو نیستم، ورنه کمان سخت فلک ها بود کباده من

8 برآورم به دعا هر که حاجتی دارد که فیض صبح دهد جبهه گشاده من

9 نمی توان سخن پست در کلامم یافت فلک سوار چو عیسی بود پیاده من

10 ز توبه سرکشی من زیاده شد صائب درنده کرد سگ نفس را قلاده من

عکس نوشته
کامنت
comment