-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کس بیاض گردن او را ندیده است افسانه ای ز صبح قیامت شنیده است
2 آفاق محو قد قیامت خرام اوست این مصرع بلند به عالم دویده است
3 آب حیات، خشک بود در مذاق او هر کس به مستی آن لب میگون مکیده است
4 جز سبز تلخ من که برآورده است خط تیغ سیاه تاب به جوهر که دیده است
5 خونی که مشک گشت دلش می شود سیاه زان سفله کن حذر که به دولت رسیده است
6 معیار آرمیدگی مجلس است شمع تا دل بجاست وضع جهان آرمیده است
7 صائب ز برگریز برد فیض نوبهار چون غنچه هر که سر به گریبان کشیده است