- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست فرق از تن دل افسرده خودکام را رنگ برگ خویش باشد میوه های خام را
2 با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟ خاک نتوانست کردن سیر چشم دام را
3 هر که از روز سیاه نامداران غافل است می پذیرد چون عقیق از ساده لوحی نام را
4 خواهش بی جا مرا محروم کرد از فیض عشق برنمی دارد کریم از سایلان ابرام را
5 عارفان دل را سفید از نقش هستی کرده اند رنگ داغ عیب باشد جامه احرام را
6 ناصح از بیهودگی آبروی خویش برد بوی خون آید ز افغان مرغ بی هنگام را
7 شور بختی تلخکامان را به اصلاح آورد جز نمک درمان نباشد تلخی بادام را
8 فکر صید خلق دارد زاهدان را گوشه گیر خاکساری پرده تزویر باشد دام را
9 خو به مردم کرده را صائب جدایی مشکل است دامن صحراست زندان صیدهای رام را