غم من عالم بیدرد را غمخواره از صائب تبریزی غزل 3010

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

غم من عالم بیدرد را غمخواره می سازد

1 غم من عالم بیدرد را غمخواره می سازد مسیحا را علاج درد من بیچاره می سازد

2 همین بس شاهد یکرنگی معشوق با عاشق که بلبل عاشق است و گل گریبان پاره می سازد

3 چرا بر کوه پشت خویش چون فرهاد نگذارد؟ سبکدستی که صد شیرین زسنگ خاره می سازد

4 زهر کس نامه ای آید، زند چون شاخ گل بر سر همین آن سنگدل مکتوب ما را پاره می سازد

5 غزال وحشی من رو به صحرای دگر دارد مرا هویی ازین وحشت سرا آواره می سازد

6 تکلف بر طرف، ختم است بر آیینه خودداری که از خوبان سیمین بر به یک نظاره می سازد

7 دو عالم گر شود پروانه، شمع از پای ننشیند به یک عاشق کجا آن آتشین رخساره می سازد؟

8 نسوزد دل اگر صائب سرشک ناامیدی را که از بهر یتیمان مهره گهواره می سازد؟

عکس نوشته
کامنت
comment