صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

پا منه زنهار بی اندیشه از صائب تبریزی غزل 886

غزل 886 ام از 9863 غزلیات

پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب

1 پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب توسن سرکش خطر دارد ز صحرای غریب

2 بی بصیرت از سفر کردن نگردد دیده ور کوری اعمی مثنی گردد از جای غریب

3 مردم بالغ نظر چشم از جهان پوشیده اند می برد اطفال را از جا تماشای غریب

4 دل که باغ دلگشای روح بود از سادگی وحشت آبادی شد از نقش تمنای غریب

5 از غبار خط فزون شد شوخی آن چشم مست وحشت آهو شود افزون ز صحرای غریب

6 از غبار آیینه دل را کند روشنگری هر که گرد غربت افشاند ز سیمای غریب

7 عاشقان را بر حریر عافیت آرام نیست خاکساران راست خار پیرهن جای غریب

8 رشته عمرش نبیند کوتهی از پیچ و تاب هر که چون سوزن برآرد خاری از پای غریب

9 ملک تن را نیست در مهمانسرای روزگار لشکر بیگانه ای غیر از خورش های غریب

10 می شود زیر و زبر از لشکر بیگانه ملک دست کوته دار صائب از خورش های غریب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب

شاعر شعر پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب چه کسی است ؟

شاعر شعر پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب صائب تبریزی می باشد.

شعر پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب چیست ؟

قالب شعر پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب غزل است

مضمون اصلی شعر پا منه زنهار بی اندیشه در جای غریب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر