ماه در گردون نوردی چون از صائب تبریزی غزل 1315

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

ماه در گردون نوردی چون دل آواره نیست

1 ماه در گردون نوردی چون دل آواره نیست در بساط آسمان این کوکب سیاره نیست

2 از حجاب تن، دل رم کرده ما فارغ است دامن ما چون شرر در زیر سنگ خاره نیست

3 کار بیدردان بود گل در گریبان ریختن برگ عیش نامرادان جز دل صد پاره نیست

4 چشم شبنم تکمه پیراهن خورشید شد حسن، شرم آلودگان را مانع نظاره نیست

5 هیزم تر، صندل تدبیر نفروشد به ما جز سر تسلیم، اینجا دردسر را چاره نیست

6 تا بود دل تیره، تن با او مدارا می کند سنگ چون آیینه شد، ایمن ز سنگ خاره نیست

7 پا منه بیرون ز زهد خشک، چون عارف نه ای طفل را دارالامانی بهتر از گهواره نیست

8 از صفای وقت صائب در حجاب غفلت است در خرابات مغان هر کس که دردی خواره نیست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر