- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دست رفت فرصت و ما پا شکسته ایم در راه آرمیده چو منزل نشسته ایم
2 چون شیشه نیمه گشت کمر بسته می شود شد عمر ما تمام و میان را نبسته ایم
3 سیلاب حادثات ز فریادیان ماست تا همچو کوه پای به دامن شکسته ایم
4 داریم فکر ریشه دواندن ز سادگی با آن که چون سپند بر آتش نشسته ایم
5 چون تن دهیم روز قیامت به زندگی؟ خون خورده تا ازین قفس تنگ جسته ایم
6 ما را امید وصل شکر باغ دلگشاست در زیر پوست خنده زنان همچو پسته ایم
7 هر چند خون شود به مقامی نمی رسد این شیشه ها که در ره دل ما شکسته ایم
8 داغ است چرخ شیشه دل از جان سخت ما چون کوه زیر تیغ به تمکین نشسته ایم
9 صائب فضای سینه ما شیشه خانه ای است از بس که آرزو به دل خود شکسته ایم