- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار را چمنت مست رنگ و بو سازد نقاب را رخت آیینه دورو سازد
2 خوشا کسی که به خون جگر وضو سازد به اشک سینه خود پاک از آرزو سازد
3 سبکروی که تواند به آفتاب رسید چرا چو قطره شبنم به رنگ و بو سازد؟
4 به جستجو نتوان گرچه ره به حق بردن خوش آن که هستی خود صرف جستجو سازد
5 به دوش خود ز عزیزی دهند خلقش جای به دست کوته خود هرکه چون سبو سازد
6 ز جیب بحر سبک سر برآورد چو حباب صدف ز آب گهر گر به آبرو سازد
7 سرشک سوخته عشق اختیاری نیست چگونه شمع گره گریه در گلو سازد؟
8 مکن اعانت ظالم ز ساده لوحیها که تیغ سنگ فسان را سیاهرو سازد
9 به آرزوی دل خود کسی رسد صائب که پاک سینه خود را ز آرزو سازد