- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محبت حسن را سرگرم در بیداد می سازد دل چون موم را سنگین تر از فولاد می سازد
2 به صد امید دل دادم به دست او، ندانستم که مصحف راز شوخی طفل کاغذ باد می سازد
3 به آب زندگی شوید غبار از خویش، تردستی که دیوار یتیمی را چو خضرآباد می سازد
4 مشو ای دشمن جانها زحال کشتگان غافل که گل از خنده روح بلبلان را شاد می سازد
5 نگردد مرغ زیرک از کمینگاه بلاغافل به خواب از خود مرا غافل کجا صیاد می سازد؟
6 شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی ترا چون گل خموشی و مرا فریاد می سازد
7 پس از کشتن مرا بردار از خاک ای سبک جولان که گرد دامن این ویرانه را آباد می سازد
8 نباشد چون بخیل از بخل خود بیش از کرم ممنون؟ که در هر رد سایل بنده ای آزاد می سازد