قرعه و تسبیح را محرم نداند از صائب تبریزی غزل 258

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما

1 قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما

2 پشت ما بر خاکساری، روی ما در بی کسی وای بر آن کس که افتاده است در دنبال ما

3 گردبادی را که می بینی درین دامان دشت روح مجنون است می آید به استقبال ما

4 ما ز خاطر آرزوی آب حیوان شسته ایم زنگ ظلمت نیست بر آیینه اقبال ما

5 هرگز از صید مگس هم دام خود رنگین ندید کم ز تار عنکبوتان رشته آمال ما

6 ساده لوحانی که در معموره می جویند گنج ساده لوحانی که در معموره می جویند گنج

7 جبهه ای داریم از آیینه دل صاف تر می توان از یک نظر دریافتن احوال ما

8 ما گشاد کار خود در ساده لوحی دیده ایم نقش کار چنگل شاهین کند با بال ما

9 هر لباسی را که چشمی نیست در پی، خوشترست تلخ دارد خواب مخمل را قبای شال ما

10 گوش این سنگین دلان را پرده انصاف نیست ورنه کم از حال مردم نیست قیل و قال ما

11 هر حبابی در لباس کعبه گردد جلوه گر بحر رحمت گر بشوید نامه اعمال ما

12 ما که از آه ندامت خرمن خود سوختیم نیست صائب هیچ غم گر بشکند غربال ما

عکس نوشته
کامنت
comment