صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

از دست رفت دامن یاری که از صائب تبریزی غزل 5792

غزل 5792 ام از 9863 غزلیات

از دست رفت دامن یاری که داشتم

1 از دست رفت دامن یاری که داشتم سیماب شد شکیب و قراری که داشتم

2 برق فنا کجاست که از مشت خار من دامن فشان گذشت بهاری که داشتم

3 غایب شد از نظر به نفس راست کردنی در پیش چشم خویش شکاری که داشتم

4 برخاک ریخت ناشده شیرین ازو لبی از برگریز حادثه باری که داشتم

5 در زنگ غوطه زد ز تریهای روزگار آیینه تمام عیاری که داشتم

6 صد گلشن خلیل در آتش نهفته داشت در سینه داغ لاله عذاری که داشتم

7 از چشم شور خلق میان محیط شد زین بحر بیکنار کناری که داشتم

8 از شورش زمانه مرا داشت بیخبر زان چشم نیم مست خماری که داشتم

9 داغم که صرف سوخته جانی نگشت و مرد در سینه همچو سنگ شراری که داشتم

10 چون آسیا به باد فنا داد هستیم از گردش زمانه دواری که داشتم

11 بی آب کرد گوهر دریا دل مرا از تنگنای چرخ فشاری که داشتم

12 شد شسته از نظاره آن لعل آبدار بر دل ز روزگار غباری که داشتم

13 صائب فدای جلوه آن شهسوار شد عقل و شکیب و صبر و قراری که داشتم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از دست رفت دامن یاری که داشتم

شاعر شعر از دست رفت دامن یاری که داشتم چه کسی است ؟

شاعر شعر از دست رفت دامن یاری که داشتم صائب تبریزی می باشد.

شعر از دست رفت دامن یاری که داشتم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر از دست رفت دامن یاری که داشتم چیست ؟

قالب شعر از دست رفت دامن یاری که داشتم غزل است

مضمون اصلی شعر از دست رفت دامن یاری که داشتم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر