- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یوسف زندانی ما راحت از دنیا ندید از عزیزان هیچ کس خوابی برای ما ندید
2 وحشت دیوانه ما را چه نسبت با غزال؟ گرد ما را هیچ کس در دامن صحرا ندید
3 دامن حیرت به دست آورد درین طوفان که موج محو ساحل تا نشد آسایش از دریا ندید
4 احتیاط شیشه دل سنگ ره ما گشته است سیل ازان واصل به دریا شد که پیش پا ندید
5 گو بیا زیر لوای عشق عاشق را ببین هر که کوه قاف را در سایه عنقا ندید
6 سوخت برق بی نیازی خرمن افلاک را زیر پای خویش آن معشوق بی پروا ندید
7 هر که را چون بید مجنون بر گرفت از خاک عشق تیغ اگر بارید بر فرق سرش، بالا ندید
8 تیرگی از بخت ما صائب سخن بیرون نبرد شمع روشن کرد محفل را و پیش پا ندید