فکر جانسوز مرا یک نقطه از صائب تبریزی غزل 1277

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

فکر جانسوز مرا یک نقطه بی انداز نیست

1 فکر جانسوز مرا یک نقطه بی انداز نیست یک سپند بزم من بی شعله آواز نیست

2 در سر کویی که من بر اطلس خون می تپم خضر اگر آید، در فیض شهادت باز نیست

3 ذره و خورشید گلبانگ اناالحق می زنند نغمه بیگانه ای در پرده این ساز نیست

4 من که نتوانم ز سستی بال خود را جمع کرد ماه عید من به غیر از ناخن شهباز نیست

5 مال دنیا سیرچشمان را نگردد پای بند شهد، زنبور عسل را مانع پرواز نیست

6 پرده داری می کند رنگ رخ معشوق را چون شراب لعل، خون عاشقان غماز نیست

7 نیست صائب دلنشین خاطر مشکل پسند مصرعی کان تیر روی ترکش اعجاز نیست

عکس نوشته
کامنت
comment