آن روی آتشین که جگرها از صائب تبریزی غزل 1935

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

آن روی آتشین که جگرها کباب اوست

1 آن روی آتشین که جگرها کباب اوست نور و صفای شمع و گل از آب و تاب اوست

2 در چهره گشاده صبح بهار نیست فیضی که در گشودن بند نقاب اوست

3 در هیچ دیده آب نخواهد گذاشتن این روشنی که با رخ چون آفتاب اوست

4 از دور باش غیر ندارم شکایتی هر شکوه ای که هست مرا از حجاب اوست

5 روز حساب اگر چه ندارد نهایتی کوته به پرسش ستم بی حساب اوست

6 از ضعف اگر چه ما به زمین نقش بسته ایم جان نفس گسسته ما در رکاب اوست

7 یک مو ز پیچ و تاب میان تو کم نشد هر چند پیچ و تاب من از پیچ و تاب اوست

8 گر دیگران به لطف و به احسان مقیدند صائب اسیر شیوه ناز و عتاب اوست

عکس نوشته
کامنت
comment