-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تزلزل نیست هرکس چون علم استاده است عشرت روی زمین از مردم افتاده است
2 تشنه چشمان بحر را سازند در یک دم سراب حسن محجوب تو چون آیینه را رو داده است؟
3 با تهیدستان ندارد سختی ایام کار سرو بی حاصل ز سنگ کودکان آزاده است
4 پای موران بند بر آیینه نتوان شدن از قبول نقش، لوح سینه ما ساده است
5 گر چه می دانند دامان وسایل زاهدان بیش عارف پرده بیگانگی سجاده است
6 آه مظلومان کند اولاد ظالم را کباب پله این ناوک دلدوز دور افتاده است
7 حرص، صائب در بهاران است بی برگ و نوا برگ عیش قانعان در برگریز آماده است