1 گردی است صبح ازنفس راستین عشق داغی است مهر از جگر آتشین عشق
2 قفل درنشاط و سرورست قاف عقل دندانه کلید بهشت است شین عشق
3 در چشم آفتاب کشد میل خوشه اش هر دانه ای که غوطه خورد در زمین عشق
4 چون گل تمام پرده گوش است آسمان از اشتیاق زمزمه دلنشین عشق
5 نزدیک گشته است که چون نار شق شود این نه صدف ز شوکت در سمین عشق
6 حسن آنچنان که هست تماشای خود نکرد آیینه دار حسن نشد تا جبین عشق
7 صائب هوای گلشن جنت نمی کند در مغز هر که ریشه کند یاسمین عشق
دیدگاهها **