نیست آسان خون نعمت های از صائب تبریزی غزل 6001

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

نیست آسان خون نعمت های الوان ریختن

1 نیست آسان خون نعمت های الوان ریختن برگریزان مکافات است دندان ریختن

2 سالها گل در گریبان ریختی چون نوبهار مدتی هم اشک می باید به دامان ریختن

3 چشمه خورشید را شبنم نیندازد ز جوش چند آب سرد بر خون شهیدان ریختن؟

4 تلخی منت حلاوت می برد از شهد جان آبرو نتوان برای آب حیوان ریختن

5 با سبکروحان به سر بر، تا توانی همچو گل در کنار دشمن خود خرده جان ریختن

6 می تواند بلبل ما از غبار بال و پر در گریبان خزان رنگ گلستان ریختن

7 بر سر شورست اشکم، نوح تردستی کجاست تا ز چشمم یاد گیرد رنگ طوفان ریختن

8 آنقدر موج حلاوت زد دهان او که مور می تواند قندها از شیره جان ریختن

9 حسن را صائب گزیر از دودمان زلف نیست شمع عالمسوز را بی رشته نتوان ریختن

عکس نوشته
کامنت
comment