- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باعث آزار شد ترک دل آزاری مرا تخته مشق حوادث کرد همواری مرا
2 روز روشن می کند کار نمک در دیده ام شب ز شکر خواب باشد خط بیزاری مرا
3 گر به خونم هر سر خاری کمر بندد چو تیغ روی خندان می کند چون گل سپر داری مرا
4 نیستم مقبول تا مردود خاطرها شوم چون یتیمان نیست بیم از خط بیزاری مرا
5 آنچه من در بیخودی و می پرستی یافتم حیف از اوقاتی که شد ضایع به هشیاری مرا
6 داشت خودداری مرا یک چند در قید فرنگ بی خودی آزاد کرد از قید خودداری مرا
7 صائب از پند و نصیحت غفلت من بیش شد نیست زین خواب گران امید بیداری مرا