-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا حیا قطع نظر زان گل رخسار نکرد مور خط رخنه در آن لعل شکربار نکرد
2 دهن غنچه تصویر، تبسم زده شد دل ما نوبر یک خنده سرشار نکرد
3 رفت چون آبله هر بدگهری دست بدست گوهر ما ز صدف روی به بازار نکرد
4 چشم بر شربت خون دو جهان دوخته است خویش را چشم تو بی واسطه بیمار نکرد
5 یوسف ما به تهیدستی کنعان در ساخت جنس خود چون دگران کهنه به بازار نکرد
6 هرکسی گوهر خود را به خریدار رساند صائب ماست که پروای خریدار نکرد