1 ز شور عشق مرا شد دل خراب لذیذ که می شود چو نمکسود شد کباب لذیذ
2 به کام نشائه شناسان شیوه معشوق بود چو تلخی می تلخی عتاب لذیذ
3 ز خط به خوردن خون چشم یار مایل شد که در بهار به مستان بود شراب لذیذ
4 مدار از دل من تیغ آبدار دریغ که هست بر جگر تشنه همچو آب لذیذ
5 غم از عتاب ندارم که در مذاق من است نگاه تند تو چون تلخی شراب لذیذ
6 در آفتاب توان زیر ابر دید دلیر جمال یار بود در ته نقاب لذیذ
7 به وعده های دروغ از تو قانعم که بود به چشم تشنه لبان موجه سراب لذیذ
8 ز خط رقیب شد از حسن یار روگردان که با شعور بود صحبت کتاب لذیذ
9 به چشم آن که به شیرین لبی نظر دارد بود چو شیر و شکر سیر ماهتاب لذیذ
10 جواب خشک ازان لعل آبدار، بود به گوش تشنه لبان چون صدای آب لذیذ
11 ز روی گرم سخن پخته می شود صائب که می شود ثمر خام از آفتاب لذیذ