- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در چشم غلط بین نبود وضع جهان راست چون جوی بود کج، نرود آب روان راست
2 شد بیخبری خضر ره کوی خرابات آمد به غلط تیر کج ما به نشان راست
3 در طینت پیران اثری نیست دوا را از دست نوازش نشود پشت کمان راست
4 از سختی ره راهرو عشق ننالد تا کعبه توان رفت به این سنگ نشان راست
5 بلبل دلی از رد به فریاد تهی کرد ای وای ز دردی که نیاید به زبان راست
6 چون تیر ز روشن گهران گرد برآورد تا با که شود این فلک سخت کمان راست
7 چون شمع اگر قطره اشکی نفشانی مگذر ز سر خاک من ای سر روان راست
8 در سوختگان نشو و نماهاست شرر را ای زهره جبین مگذر ازین لاله ستان راست
9 شایسته لنگر نبود حلقه گرداب در زیر فلک صبح نفس کرد چسان راست؟
10 صائب شود آفاق معطر ز شمیمش چون غنچه کسی را که بود دل به زبان راست