در جنون فکر سرو سامان از صائب تبریزی غزل 4837

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

در جنون فکر سرو سامان ندارد هیچ کس

1 در جنون فکر سرو سامان ندارد هیچ کس مدعا چون دیده حیران ندارد هیچ کس

2 در دیار ما که روزی ازدل خود می خورند آرزوی نعمت الوان ندارد هیچ کس

3 زیر چرخ نیلگون، چون پسته، آن هم زیر پوست با دل پرخون لب خندان ندارد هیچ کس

4 در دیار ما که جان از بهر مردن می دهند آرزوی عمر جاویدان ندارد هیچ کس

5 عالمی رفته است از خانه سازی پا به گل فکر خودسازی درین دوران ندارد هیچ کس

6 می شود اوقات مردم صرف در تعمیر تن فکر آزادی ازین زندان ندارد هیچ کس

7 بر ندارد طوق منت گردن آزادگان شکرالله دست در احسان ندارد هیچ کس

8 میوه های سردسیر عقل، صائب نارس است سینه گرم و دل سوزان ندارد هیچ کس

عکس نوشته
کامنت
comment