در هر دلی که ریشه غم زعفران از صائب تبریزی غزل 4266

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

در هر دلی که ریشه غم زعفران شود

1 در هر دلی که ریشه غم زعفران شود خندان چگونه از می چون ارغوان شود

2 از کوه غم شود دل افگار من سبک بار گران به کشتی من بادبان شود

3 دریا شود ز گریه رحمت کنار من از چشم هر که قطره اشکی روان شود

4 در تیغ زهر داده امید حیات هست بیچاره آن که زخمی تیغ زبان شود

5 خود را به خاکبوس هدف بی نفس رسان زان پیشتر که قد چو تیرت کمان شود

6 تا هست در رکاب ترا پای اقتدار فرصت مده به نفس که مطلق عنان شود

7 از گرد سرمه آب ندارد در او صدا گویا کسی به خاک صفاهان چسان شود

8 چون غنچه می شود نفس بلبلان گره صائب اگر خموش درین گلستان شود

عکس نوشته
کامنت
comment