- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در هر دلی که ریشه غم زعفران شود خندان چگونه از می چون ارغوان شود
2 از کوه غم شود دل افگار من سبک بار گران به کشتی من بادبان شود
3 دریا شود ز گریه رحمت کنار من از چشم هر که قطره اشکی روان شود
4 در تیغ زهر داده امید حیات هست بیچاره آن که زخمی تیغ زبان شود
5 خود را به خاکبوس هدف بی نفس رسان زان پیشتر که قد چو تیرت کمان شود
6 تا هست در رکاب ترا پای اقتدار فرصت مده به نفس که مطلق عنان شود
7 از گرد سرمه آب ندارد در او صدا گویا کسی به خاک صفاهان چسان شود
8 چون غنچه می شود نفس بلبلان گره صائب اگر خموش درین گلستان شود