در گلستانی که بلبل جوش از صائب تبریزی غزل 2502

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

در گلستانی که بلبل جوش غیرت می زند

1 در گلستانی که بلبل جوش غیرت می زند باغبان در سایه گل خواب راحت می زند

2 می شود از سنگ طفلان چون تن مجنون کبود خال لیلی جامه در نیل مصیبت می زند

3 در شبستانی که می سوزد برون در سپند بی ادب پروانه ما بال جرأت می زند

4 عشق از هر کس که می خواهد حدیثی وا کشد خامه اش را شق به شمشیر شهادت می زند

5 هر که چون عنقا کنار از مردم عالم گرفت هر که چون عنقا کنار از مردم عالم گرفت

6 می شود چون لاله روشن شمع امیدش زسنگ کاسه در خون جگر هر کس به رغبت می زند

7 هر که در دولت نبیند پیش پای خویش را گر سراپا چشم گردد پا به دولت می زند

8 گرچه از طوفان کثرت هر زمان در عالمی است قطره ما ساغر از دریای وحدت می زند

9 هر که را چون خال، حسن عنبرین خط روی داد مهر بر بالای خورشید قیامت می زند

10 ابر رحمت شست صائب نامه اعمال من اشک گرم من همان جوش ندامت می زند

عکس نوشته
کامنت
comment