من آن نیم که ز درد گران از صائب تبریزی غزل 3665

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

من آن نیم که ز درد گران کنم فریاد

1 من آن نیم که ز درد گران کنم فریاد ز سنگلاخ چو آب روان کنم فریاد

2 چنین که گوش گل از شبنم است پرسیماب چه لازم است درین گلستان کنم فریاد؟

3 ز گرد سرمه نفس گیر می شود آواز چه حاصل است که در اصفهان کنم فریاد؟

4 کنم چو ریگ روان نرم نرم راهی قطع جرس نیم که به چندین زبان کنم فریاد

5 ز وصل بیش ز هجرست بیقراری من به نوبهار فزون از خزان کنم فریاد

6 ز قطع راه مرا نیست شکوه ای چو جرس ز ایستادگی کاروان کنم فریاد

7 صدا بلند نسازد ز من کشاکش دهر کمان نیم که ز زور آواران کنم فریاد

8 نمی رسد چو به دامان دادرس دستم گه از زمین و گه از آسمان کنم فریاد

9 گل از چمن شد و بلبل گذشت و رفت بهار ز دوری که من بی زبان کنم فریاد؟

10 نمی شود دل مجنون من تهی از درد اگر چو سلسله با صد دهان کنم فریاد

11 ز درد نیست مرا شکوه ای چو بیدردان که از طبیب من ناتوان کنم فریاد

12 ز من چو کوه نخیزد صدا به تنهایی مگر به همدمی دیگران کنم فریاد

13 کجاست سلسله جنبان ناله ای صائب؟ که همچو چنگ به چندین زبان کنم فریاد

عکس نوشته
کامنت
comment