- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر چو رشته تن خود به پیچ وتاب دهید ز چشمه سار گهر زود دیده آب دهید
2 مرا پیاله دیگر نمی دهد مستی به من ز ناف غزالان شراب ناب دهید
3 عجب که روی عرق ریز یار بگذارد که همچو سبزه خوابیده تن به خواب دهید
4 کمند گوهر مقصود رشته اشک است چو برگ گل دل صد پاره را به آب دهید
5 عمارت دل ویران ثوابها دارد پیاله ای به من خانمان خراب دهید
6 به ترک سر چو توان شد ز درد سر آزاد چه لازم است که دردسر گلاب دهید
7 ستاره عرق روی یار در گذرست ازین چکیده خورشید دیده آب دهید