1 دل اگر از سر اخلاص ز جا برخیزد خضر چون سبزه ز بوم و بر ما برخیزد
2 آه اغیار دلیل است به محرومی عشق از نشان گرد کی از تیر قضا برخیزد؟
3 فیض بی پرده تمنا کن اگر اهل دلی چه سعادت ز پر و بال هما برخیزد؟
4 پیش روشن گهران صحبت ناجنس بلاست به نمک چون رسد از شعله صدا برخیزد
5 شکوه از چرخ مکن تا نکند بنیادت کاین بخاری است کزاو ابر بلا برخیزد
6 شبنم سوخته اش گریه شادی باشد لاله ای کز سر خاک شهدا برخیزد
7 چه امیدست که در عالم نومیدی نیست؟ راه گم کرده ز جا راهنما برخیزد
8 می کند آب دل سوختگان را صائب ناله ای کز جگر خامه ما برخیزد