اگر نه چشم من آن دلنواز از صائب تبریزی غزل 3931

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند

1 اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند مرا ز هر دو جهان کیست بی نیاز کند

2 میان نازک او را نگاه موی شکاف مگر به پیچ وخم از زلف امتیازکند

3 فغان که چشم بد آفتاب کم فرصت امان نداد به شبنم که چشم باز کند

4 حیا مدار توقع ز آتشین رویی که همچو شمع زبان در دهان گاز کند

5 چه فتنه ها کند آن چشم شوخ در مستی که کار رطل گران وقت خواب ناز کند

6 گهر به رشته بینش ز هر نگاه کشد به عبرت آن که درین پرده چشم باز کند

7 جبین گشاده به سایل کسی که برنخورد به روی دولت ناخوانده در فراز کند

8 بغیر مهر خموشی که می فزاید عمر که دیده است گره رشته را دراز کند

9 نشد گشایشی از زلف و خط مگر صائب تمام کار من آن چشم نیم باز کند

عکس نوشته
کامنت
comment