اگر نه مدِّ بسم‌الله بودی از صائب تبریزی غزل 1

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

اگر نه مدِّ بسم‌الله بودی تاجِ عنوان‌ها

1 اگر نه مدِّ بسم‌الله بودی تاجِ عنوان‌ها نگشتی تا قیامت نو خطِ شیرازه، دیوان‌ها

2 نه‌تنها کعبه صحرایی‌ست، دارد کعبهٔ دل هم به گردِ خویش‌تن از وسعتِ مشرب بیابان‌ها

3 به فکرِ نیستی هرگز نمی‌افتند مغروران اگرچه صورتِ مِقراضِ لا دارد گریبان‌ها

4 سرِ شوریده‌ای آورده‌ام از وادیِ مجنون تهی سازید از سنگِ ملامت جیب و دامان‌ها

5 حیاتِ جاودان خواهی به صحرایِ قناعت رو که دارد یادِ هر موری در آن وادی سلیمان‌ها

6 گلستانِ سخن را تازه‌رو دارد لبِ خشکم که جز من می‌رسانَد در سفالِ خشک، ریحان‌ها؟

7 نمی‌بینی ز استغنا به زیرِ پا، نمی‌دانی که آخر می‌شود خارِ سرِ دیوار، مژگان‌ها

8 کدامین نعمتِ اَلوان بود در خاک غیر از خون؟ ز خجلت برنمی‌دارد فلک سرپوشِ این خوان‌ها

9 چنان از فکرِ صائب شور افتاده‌ست در عالم که مرغان این سخن دارند باهم در گلستان‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment