می زدم بر قلب هجران گرجگر از صائب تبریزی غزل 5345

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

می زدم بر قلب هجران گرجگر می داشتم

1 می زدم بر قلب هجران گرجگر می داشتم دست بر دل می نهادم دل اگر می داشتم

2 می توانستم رگ خواب حریفان را گرفت گر زبان آهنین چون نیشتری می داشتم

3 گوهر شهوار عبرت گر نمی آمد به دست از بساط آفرینش من چه برمی داشتم

4 حلقه بیرون در هرگز نمی شد چشم من در حریم وصل اگر پاس نظر می داشتم

5 گر نمی افشرد ذوق گریه مژگان مرا این زمان دریایی از خون جگر می داشتم

6 می توانستم درین میخانه خواب امن کرد چون سبوازدست خود بالین اگر می داشتم

7 می گرفتم گر عنان آفتاب از روی صدق همچو ماه نور رکاب از سیم وزر می داشتم

8 تهمت عجزست سد راه صائب ورنه من از ره دشمن به مژگان خاربر می داشتم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر