- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صفای روی ترا از نقاب می بینم به ماه می نگرم آفتاب می بینم
2 اگر چه از سر زلفش بریده ام عمری است هنوز در رگ جان پیچ و تاب می بینم
3 غبار چهره خورشید طلعتی فرش است به هر زمین که به چشم پر آب می بینم
4 نژاد گوهر من از محیط یکتایی است به یک نظر همه را چون حباب می بینم
5 کشیده دار عنان دراز دستی را که دور حسن تو پا در رکاب می بینم
6 دماغ خوردن دود چراغ نیست مرا به روشنایی دل در کتاب می بینم
7 چو موی بر سر آتش نشسته مژگانم زبس که گرم در آن آفتاب می بینم
8 کجا روم که درین صیدگاه ناکامی هزار دام ز موج سراب می بینم
9 رخ گشاده ز دل زنگ می برد صائب هلال عید به روی شراب می بینم