-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل را جلا به دیده نمناک می کنم آیینه را به دامن تر پاک می کنم
2 دور نشاط نقطه به پرگار بسته است سر را به کار حلقه فتراک می کنم
3 پاس صفای آیینه می دارم از غبار جان را اگر ز تیغ تو امساک می کنم
4 بر هر زمین که می رسم، از پیچ و تاب خویش دامی ز شوق صید تو در خاک می کنم
5 غافل نیم به مستی ازان قبله دعا دستی بلند چون شجر تاک می کنم
6 دارم به اشک بی اثر خود امیدها با آن که تخم سوخته در خاک می کنم
7 در باغ بی تو هر قدح خون که می خورم دست و دهن به دامن گل پاک می کنم
8 هر چند عاقبت ثمر می ندامت است خونی به نقد در دل افلاک می کنم
9 برقی کز اوست سینه ابر بهار چاک از سادگی نهفته به خاشاک می کنم
10 صائب ز ضعف تن نفسم می شود تمام تا چون حباب پیرهنی چاک می کنم