-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر جگر تا خورده ام نیش خمار نوش را می کنم با درد سودا باده سرجوش را
2 مهر بر لب زن که در خون غوطه (ور هرگز نساخت) زخم دندان پشیمانی لب خاموش را
3 چون صدف هر کس به غور بحر خاموشی رسید کاسه دریوزه سیماب سازد گوش را
4 بازی همواری ظاهر مخور از دشمنان نان سوزن دار پیش افکن سگ خاموش را
5 ای ردا از دوش من بردار دست التفات کرده ام وقف سبوی می پرستان دوش را
6 کلک شکربار صائب بر سر شور آمده است تنگ شکرساز یکسر پرده های گوش را