1 چند در دایره مردم عاقل باشم؟ تخته مشق صد اندیشه باطل باشم
2 فتح بابی نشد از کعبه و بتخانه مرا بعد ازین گوش برآواز در دل باشم
3 من که از آب رخ خود چو گهر سیرابم در دل بحرم اگر بر لب ساحل باشم
4 عالم از جلوه یارست خیابان بهشت من به یک دیده حیران به که مایل باشم؟
5 همه اجزای جهان محمل معشوق من است من سودازده حیران چه محمل باشم؟
6 سوخت پروانه بیدرد و مرا یاد نکرد به چه امید درین گوشه محفل باشم؟
7 زعفران زار شود ریشه غم در جگرم اگر از شادی غمهای تو غافل باشم
8 می شود خاطر صیاد خوش از غفلت من ورنه از دام محال است که غافل باشم
9 از در حق به در خلق چرا باید رفت؟ نه ز بخل است اگر دشمن سایل باشم
10 صائب از دامن دل دست به خون می شویم چند درمانده این عقده مشکل باشم؟