- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کی به ذوق نشأه می دردسر کشیم؟ تلخی ز بحر چند برای گهر کشیم؟
2 تیر ترا ز سینه کشیدن نه کار ماست آهی مگر به قوت عجز از جگر کشیم
3 قانع ز گل نه ایم به بویی چو عندلیب ما سرو را چو فاخته در زیر پر کشیم
4 زان پیش کافتاب حوادث شود بلند خود را ز خم به سایه کوه و کمر کشیم
5 کو بخت تا لباس گل آلود جسم را در چشمه سار تیغ به آب گهر کشیم
6 خون مرده است در تن ما از فسردگی منت چه لازم است که از نیشتر کشیم؟
7 از اشک شمع، دامن فانوس تر شود در محفلی که رشته ز عقد گهر کشیم
8 تنگ است جا بر آن سگ کو از وجود ما صائب بیا که رخت به جای دگر کشیم