1 تا به کی مردم چشمم هدف خار بود؟ رگ من جاده نشتر آزار بود
2 همچنان در ته دیوار شکسته است تنم اگرم بال هما طره دستار بود
3 تازه و تر برساند به بهار دگرش گل اگر در قفس مرغ گرفتار بود
4 چند در کوی تو ای خانه برانداز وفا نامه ام در بغل رخنه دیوار بود؟
5 ثمر پخته نگیرد به سر شاخ قرار سر منصور ز خامی است که بر دار بود
6 نتوان حرف کشید از لب ما چون لب جام ساکن میکده شرط است که ستار بود
7 کمترین عقده سر در گم او آبله است در ره عشق که یک عقده گشا خار بود
8 لذت عشق فراموش نگردد صائب این نه درسی است که محتاج به تکرار بود