چه عجب اگر نسوزد دل کس از صائب تبریزی غزل 5960

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

چه عجب اگر نسوزد دل کس به آه سردم

1 چه عجب اگر نسوزد دل کس به آه سردم نرسیده ام به دردی که کسی رسد به دردم

2 به نظر ازان عزیزم به بها ازان گرانم که به هیچ دل چو گوهر ننشسته است گردم

3 من و بی حجاب گشتن، چه خیال باطل است این؟ که اگر به دل درآیی تو به گرد دل نگردم

4 به سیاه روزی من دل سنگ خاره سوزد که نشد چو سبزه خط ز لب تو آبخوردم

5 گلی از لباس رنگین نشکفت برعذارم جگری است پاره پاره چو هدف ز سرخ و زردم

6 نتوان فشاند دامن ز غبار هستی من که گران رکاب باشد چو خط

7 نه چنان ربود فکرم ز میان اهل عالم که توان رسید صائب به خیال دور گردم

عکس نوشته
کامنت
comment