از زلف او چگونه دل ناتوان از صائب تبریزی غزل 5809

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

از زلف او چگونه دل ناتوان کشم؟

1 از زلف او چگونه دل ناتوان کشم؟ در دست دیگری است عنانم چسان کشم؟

2 مرکز شود ز تنگی دل در نظر مرا خود را اگر به دایره لامکان کشم

3 دامان برگ گل نه به اندازه من است خاری به آشیان مگر از گلستان کشم

4 از رشته سخن، به سخن واشود گره حرف از زبان او به کدامین زبان کشم؟

5 از بیم چشم، چون گل رعنا درین چمن بر روی نوبهار نقاب خزان کشم

6 چون موج در میان ز کنارم کشد محیط هر چند خویش را به کنار از میان کشم

7 چون تیر کج مرا ز هدف دست کوته است خمیازه ای ز دور مگر چون کمان کشم

8 گل را به بر چگونه کشم کز حجاب عشق شرم آیدم که بوی گل از گلستان کشم

9 صائب ز گل چو قسمت من نیست غیر خار بیهوده ناز خشک چه از گلستان کشم؟

عکس نوشته
کامنت
comment