-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ز وصل دوست طرف آن چشم خون آلود بست در صدف از اشک نیسان گوهر مقصود بست
2 از نگاه خیره چشمان گشت نوخط عارضش از هجوم مشتری یوسف دکان را زود بست
3 از بصیرت نیست مرهم کاری داغ جنون کوردل آن کس که چشم اختر مسعود بست
4 گر توانی آب زد بر آتش خشم و غضب می توان گلدسته ها زین آتش نمرود بست
5 پختگان از خود برون آرند آتش چون چنار از رگ خامی به آتش خویشتن را عود بست
6 خواب غفلت کرد عالم را به چشم ما سیاه در به روی آفتاب این روزن مسدود بست
7 مستی غفلت نمی خواهد شراب لاله رنگ تا به کی خواهی حنا بر پای خواب آلود بست؟
8 تر نخواهد گشت از اشک ندامت چهره اش هر که صائب چشم خود زین خانه پر دود بست