- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برون نمی برد از فکر دوست عالم آبم نقاب دولت بیدار نیست پرده خوابم
2 جگر گداز محیط است داغ تشنگی من کلاه گوشه به دریا شکسته موج سرابم
3 به خوان چرخ نکردم دراز دست تهی را نداشت کاسه در یوزه پیش بحر حبابم
4 اگر چه روی مرا داشت روزگار بر آتش چه خون که در دل آتش نکرد اشک کبابم
5 نیم چو آینه مه رهین پرتو منت چو مهر باهمه آفاق روشن است حسابم
6 چو ماه عید نشد راست قامتم ز تواضع همان سپهر دهد خاکمال همچو رکابم
7 ز بی تهی نرسیدم به غور بحر حقیقت به فکر پوچ بسر رفت روزگار حبابم
8 ز خشک مغزی میناچه خون که در جگرم نیست خوش آن زمان که به مینای غنچه بود گلابم
9 خم سپهر برین می کند تلاش شکستن مگر به خانه زور آمده است باده نابم؟
10 همان ز طعن خطا نیستم خلاص چو صائب گرفت روی زمین را اگر چه فکر صوابم