- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سبک جولان کند شوق سبکروحش گرانها را به دنبال افکند منزل درین ره کاروانها را
2 ز حیرانی خرد شد خشک، تا تردستی صنعش به دور انداخت بیآب آسیای آسمانها را
3 چنان کز ابر رحمت، ناودان رطب اللسان گردد ز ذکر حق طراوت میشود پیدا زبانها را
4 نیم از هرزهنالان چون جرس در وادی عشقش ز فریادی به منزل میرسانم کاروانها را
5 ز درد و داغ عشق آنها که میگویند با زاهد ز خامی در تنور سرد میبندند نانها را
6 ز سختیهای دوران قانعان را نیست پروایی هما صبح امید خود شمارد استخوانها را
7 نسیم صبح از تاراج گلزار که میآید؟ که مرغان کاسه دریوزه کردند آشیانها را
8 چنان کز ایستادن صاف گردد آبها صائب خموشی میکند روشن گهر، تیغ زبانها را