- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گهر نشمرده می ریزند بر کوته زبان اینجا سخن بی پرده می گویند باگوش گران اینجا
2 سبکروحانه خود را بر دم تیغ شهادت زن به کوری خرج خواهی کرد تا کی نقدجان اینجا؟
3 ز بخت سبز بیزارند، حیران گشتگان تو نمی گیرد به خود عکس چمن آب روان اینجا
4 به خون عاجزان چرخ سیه دل تشنه تر باشد سر شبنم کند خورشید تابان بر سنان اینجا
5 که می آید برون از عهده دریای شکر او؟ چه سازد گر نگردد آب، شمشیر زبان اینجا؟
6 ز صحرای تعلق چون کسی سالم برون آید؟ زمین گیرست از تر دامنی ریگ روان اینجا
7 به ناکامی سرآور تا به کام دل رسی صائب نراند هر که کام از خود، نگردد کامران اینجا