ز بزم وصل ذوق انتظارم از صائب تبریزی غزل 6246

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ز بزم وصل ذوق انتظارم می کشد بیرون

1 ز بزم وصل ذوق انتظارم می کشد بیرون ز پای گل به صحرا خارخارم می کشد بیرون

2 ز عشق آهنین دل در کدامین پرده بگریزم؟ که گر در سنگ باشم چون شرارم می کشد بیرون

3 ز فکر حسن عالمگیر او پیوسته در وصلم که دیگر زین محیط بیکنارم می کشد بیرون؟

4 نپیمایم چرا با چشم راه قدردانی را؟ که با مژگان ز پای سعی، خارم می کشد بیرون

5 مرا در پرده شرم و حیا ساقی چنان دارد که گر در باده افتم، هوشیارم می کشد بیرون

6 هزاران ساله راه از خودپرستی دور گردیدم همان از خود کمند زلف یارم می کشد بیرون

7 چه افتاده است از بزم وصال خود شود مانع؟ سبکدستی که خشک از جویبارم می کشد بیرون

8 مرا هر کس که بیرون می کشد از گوشه خلوت ستمکاری است کز آغوش یارم می کشد بیرون

9 نخواهد دانه من ماند در زیر زمین صائب ز مغز خاک آخر نوبهارم می کشد بیرون

عکس نوشته
کامنت
comment