- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دیار مردمی دیار در عالم نماند آشنارویی به جز دیوار در عالم نماند
2 تیشه فولاد انگشت ندامت می گزد حیف یک فرهاد شیرین کار در عالم نماند
3 هر کجا خاری است در پیراهن من می خلد گرچه از چشم تر من خار در عالم نماند
4 از بنای استوار شرع با آن محکمی غیر برفین گنبد دستار در عالم نماند
5 گوشه چشمی نماند از مردمی در روزگار سرمه واری نرمی گفتار در عالم نماند
6 طالب آمل گذشت و طبعها افسرده شد کز چه رو آن آتشین گفتار در عالم نماند