1 از دست رود خامه چو نام تو نویسند پرواز کند دل چو پیام تو نویسند
2 حرزی که بردزنگ ز آیینه دلها از روی خط غالیه فام تو نویسند
3 در حوصله دفتر افلاک نگنجد گرشمه ای از ماه تمام تو نویسند
4 چون شهپر جبریل برافلاک کند سیر برصفحه هر دل که کلام تو نویسند
5 نه ماه فلک سیرم ونه مهر جهانتاب تا بوسه من برلب بام تو نویسند
6 چون سبزه تو سنگ ز تمکین تو مانند گر حشر شهیدان بخ خرام تو نویسند
7 شرط است که از هر دوجهان دست بشوید سیرابی هرکس که به جام تو نویسند
8 عشاق به امید نگاه غلط انداز در نامه اغیار سلام تو نویسند
9 در بیضه ز بال وپرخودنغمه سرایان صدنامه سربسته به دام تو نویسند
10 صائب به شکر ریزی تسلیم شکر کن از قسمت اگر زهربه جام تو نویسند