-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دل خم می گلرنگ به جام آمده است آفتاب عجبی بر لب بام آمده است
2 باده در سلسله تاک ندارد آرام لب میگون تو تا بر لب جام آمده است
3 سرو چون سبزه خوابیده زمین گیر شده است قد رعنای که دیگر به خرام آمده است؟
4 اشک حسرت شده در ساغر خضر آب حیات تا دگر تیغ که بیرون ز نیام آمده است؟
5 هاله از غیرت من حلقه ماتم شده است تا به دلجوییم آن ماه تمام آمده است
6 از سیاهی چه خیال است برآید داغش هر عقیقی که گرفتار به نام آمده است
7 ای بسا خام که بسیار به از پخته بود عیب عنبر نتوان کرد که خام آمده است
8 می کند جوش گل و ناله بلبل فریاد که ز می توبه درین فصل حرام آمده است
9 سیری از حرص مدارید توقع زنهار که تهی چشم تر از حلقه دام آمده است