- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از خاکمال دام، پرم توتیا شده است از مالش استخوان تنم رونما شده است
2 حال شکاف سینه و پیکان او مپرس یک مشت استخوان، قفس صد هما شده است
3 داند چه قسم دولتی از دست داده ام از دست هر که دامن پر گل رها شده است
4 یک آه دردناک به از طاعت دو کون این شکر چون کنم که نمازم قضا شده است؟
5 صائب سفینه ای که زمامش به دست توست هر تخته، لوح مشهد صد ناخدا شده است