- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بلند و پست نبود چاره تا گرد رهی گرد هستی برفشان از خود اگر مرد رهی
2 خاکساران می شوند آخر ز مطلب کامیاب دامنی خواهی به دست آورد اگر گرد رهی
3 سختی راه طلب سنگ فسان رهروست رو مگردان از دم شمشیر اگر مرد رهی
4 خواب هیهات است گردد جمع با درد طلب پای خواب آلوده ای تا فارغ از درد رهی
5 کی توانم چشم در دامان منزل گرم کرد؟ این چنین کز سستی کوشش تو دلسرد رهی
6 با تن آسانی به مقصد راه برون مشکل است دور گرد منزلی تا نازپرورد رهی
7 از هدف چون تیغ کج رزق تو خاک تیره است در طلب افتان و خیزان تا تو چون گرد رهی
8 فرد را نتوان پریشان همچو دفتر ساختن جمع چون خورشید کن خود را اگر فرد رهی
9 تیغ عریان می کند کوته زبان خصم را پا مکش صائب به دامن گر هماورد رهی